تاریخچه ای بر مذاکرات جندجانبه2
1-مقدمه
1-1-تاریخچه ای بر مذاکرات جندجانبه
دوران مذاکرات چند جانبه یا قوانین دیپلماتیک از سال 1945 در کنفرانسی که در سان فران سیسکو در ایالات متحده امریکا برگزار شد، برپا شد. کنفرانس های بین المللی بزرگی تا قبل از آن برپا شده بودند، اما آنها تا قبل از جنگ جهانی اول عمدتاً در اروپا برگزار می شدند و تأثیراتشان در دوره میانه هنگامی که ملت ها برای دوره کوتاهی متحدشدند، محدود و اندک بود.
کنفرانس دیپلماسی تنها بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان روشی پایه ای و منظم برای اداره و مدیریت روابط بین الملل در هر فرصت و موقعیت مهمی انتشار یافت.
در همین دوره، مذاکرات چند جانبه برای دو هدف استفاده شده بود:
هدف اول: مدیریت منظم شغل های دیپلماتیک به صورت مداوم، همانطور که این مدیریت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و شورای امنیت انجام میشود.
هدف دوم: سازمان های بین المللی را تأسیس کردن و تعیین کردن به گونه ای که این سازمان ها شامل اصول، هنجارها، قوانین و رویه تصمیم گیری حول اینکه انتظارات کدام حامی و خواهان همگرا شود،بشوند.
1-2-تازگی مذاکرات چندجانبه
این تازگی ممکن است کمبود ادراکی و تصوری بودن کار کردن بر روی مذاکرات چندجانبه با ویژگی های متفاوت با مذاکرات دو جانبه را، به غیر از تئوری و نظری بودن آن، توضیح دهد. این مقاله سهمی از کارمفهومی انجام شده مانند راهنمایی برای فهم فرایند چند جانبه و یک مقدمه به کار تحلیل بیشتر، را میگیرد.
چهار حالت نظری پایه از تصمیم گیری های اجتماعی وجود دارد:
زور، که تحمیل می کند تصمیماتی را با حذف یا تهدید به حذف یکی از طرف ها، سلسله مراتب یا داورها، که از قانون تصمیم گیری نمایندگان مجلس به سود یکی از طرفین وترک بقیه به عنوان درخواست کننده، پیروی می کند.
ائتلاف، که از قانون تصمیمگیری تکان دهنده که تعدادی از طرفین که توافقشان نیاز است را به حرکت در می اورد تا تصمیم گرفته شود، پیروی می کند.
مذاکره، که از قانون تصمیم گیری ای که نیاز به همدلی طرفین دارد، پیروی می کند.
تحلیلی از مذاکره بر توضیحات مختلف از روشی که نتایج تهیه می شود از موقعیتهای واگرای ابتدایی، همانطور که در مقاله ای با موضوع مذاکرات از فن اوسلرهامپسون ارائه داده شده است، تمرکز می کند.
1-3-مذاکرات دو جانبه و چندجانبه چه تفاوتهایی دارند؟
1-3-1-مذاکرات دو جانبه
اگرچه در ابتدا همهی مفهوم سازی ها که در تحلیلی از مذاکرات ارائه شده بود، به مذاکرات دو جانبه یا حداقل مذاکرات میان تعداد کمی از طرفین مربوط می شد. در رویارویی دو طرفه، این ساختار غالب است که: دو طرف رقیب هستند، و اینکه بهوسیله علاقه های مشترک و متضادشون دور هم آمدند و متحد شدند.
استراتژی های آنها گوناگون و چندگانه هستند اما نقش آنها به عنوان مخالفان هم تراز از پیش تعیین شده است. فکر می کنید چرا آنها را هم تراز می پنداریم چون قوانین تصمیم گیری به هر کدام از آنها یک وتو در هر توافق می دهد. در مدارس تجزیه و تحلیل، برای مثال رویکرد استراتژی که به وسیله ی نظریه بازی دو نفره تهیه می شود، هم برمبنای این ساختار باینری است.
1-3-2-تفاوت مذاکرات چندجانبه با دوجانبه
هیچ کدام از این ویژگی ها در مذاکرات چند جانبه بدست نمی آید که خیلی کم تئوری سازی بر آن انجام شده است. در مقابل ساختار ساده مذاکرات دو جانبه، مذاکرات چندجانبه یک کار پیچیده تر و دشوارتر است. طرفین در روابطی که ساختارش از پیش تعیین شده باشد، نیستند و حق وتویی در کار نیست. نقش ها چندگانه و متعدد هستند و هنوز هیچ درک و تصوری از طرفین وجود ندارد. درک اولیه پرسشی است نه دشمن جویانه و رقابتی زیرا شرکت کنندگان نمی دانند کی مخالف است و همه با هم دشمن و مخالف هم نیستند. بیشتر، طرفین با سوالات بی انتها در مورد پیچیدگی مقابله با دیگر طرف ها وارد مذاکرات چند جانبه می شوند. مذاکرات چند جانبه مدیریت همین پیچیدگی برای به دست اوردن یک نتیجه است.
2-پیچیدگی مدیریتی
پیچیدگی به معنای هرج و مرج یا آشفتگی نیست. آن صرفاً حضور تعداد زیادی از متغیرهای متعامل است که هیچ الگو یا ابعاد غالبی را شامل نمی شود. به طور مشخص تر، مذاکرات چند جانبه در زیر شاخه ای که به عنوان پیچیدگی سازمان یافته شناخته می شود، جای دارد، که این پیچیدگی به طور متناقض به تحلیل های آماری حساس نیستند و هیچ مالکیت پنهانی را ندارد. این بدان معنی است که بازیگران نیاز دارند تا روند را از پیچیدگی دربیاورند تا آن را بتوانند با اتخاذ سه رویکرد موفق مدیریت پذیر کنند که این سه رویکرد شامل ساده سازی، ساختار دهی و جهت یابی.
2-1-ساده سازی
ساده سازی، درغیاب هر بعد پنهانی، طبق سهم طرفین انجام می شود. طرف های مذاکره کننده سعی دارند که تعداد طرفین، نقش ها و موضوعات را به تعداد مدیریت پذیر با کمک گروه های متفاوت و دستگاه های سفارش پذیر تبدیل کنند و این تعداد را کم کنند تا بتوانند آن ها را مدیریت کنند؛ اما ساده سازی به تنهایی می تواند صرفاً به دو قطبی شدن و بازگشت به مذاکرات دو جانبه راهنمایی کند.
2-2-ساختاردهی
ساختار دهی نیاز است، همان قدرکه تهیه کردن لینک و اولویت ها بین طرفین و موضوعات نیاز است و همانقدر که سازمان دهی کردن اقدامات تا آن ها را مدیریت پذیر بسازد، نیاز است؛ اما ساختار دهی به تنهایی می تواند ساکن و بی حرکت باشد. جهت یابی نیاز است تا به اقدامات ساده شده و ساختار یافته به سمت نتایج دلپذیر دو طرفه جهت دهی کند.
2-2-1-نتایج متفاوت از چه چیزی حکایت می کند؟
هدف این فعالیت ها تهیه یک نتیجه ای است که سهم و سود طرفین را در بر بگیرد. نتیجه ای که منجر شود به توافقی که همه یا تعدادی از طرفین را متعهد کند و به کار گیرد. نتیجه ای هم می تواند بوجود آید که خلاف حالت قبل است مثل پیش گیری از بوجود آمدن توافق یا پیش گیری از نقض سود طرفین که همین تنوع ابعادی بوجود آمده در نتایج، از ویژگی پیچیدگی مذاکرات چند جانبه حکایت دارد.
سود طرفین، نوع نتیجهای که آن طرف یا حزب ترجیح می دهد و قدرتش در مذاکرات چند جانبه نقشی را که آن حزب یا طرف می خواهد بازی کند، مشخص می کند. یک لیست محدود از استراتژی نقش ها الزاماً شناسایی باید شود. اگر چه هنوز ابعاد مفهومی روشنی از لیست موجود، وجود ندارد (بیشتر از تشبیهات و مثال هایی که زده شد، برای روشن سازی مفهوم آن هنوز کاری انجام گرفته نشده است.)
2-2-2-فعالیت های طرفین در مذاکرات
طرفین می توانند در مذاکره برانند، اداره کنند، دفاع کنند، ترمز کنند، خراب کنند، سوار شوند یا ترک کنند.
رانندگان:
رانندگان سعی می کنند شراکتشون را مدیریت کنند تا یک توافقی تهیه کنند که با سود و سهم آنها هم خوانی دارد.
اداره کنندگان:
اداره کنندگان جستجو می کنند وتلاششان برای این هست که از یک وضعیت خنثی توافقی را تهیه کنند بدون اینکه سود آن توافق برای حزب یا طرف خاصی تمام شود.
دفاع کنندگان:
دفاع کنندگان ،بازی کنندگان یک موضوعیتی یا بهتر است بگویم یک جهته هستند زیرا بیشتر نگران واردکردن یک اندازه گیری خاص یا موقعیت خاص در توافق هستند به جای اینکه برای موفقیت کلی مذاکرات نگران باشند.
دیدگاهتان را بنویسید